مولی بن عمر نافعنافع، مولی بن عمر، کنیهاش ابوعبدالله، محدّث و فقیه تابعی قرن اول است. زمان تولد او معلوم نیست. فهرست مندرجات۲ - زادگاه ۳ - شهرت ۴ - پدر ۵ - ازدواج ۶ - نقل حدیث ۷ - شرح حال ۸ - کثیرالحدیث ۹ - صحیفۀ ۱۰ - عشاریات ۱۱ - روایت از نافع ۱۲ - آرای فقهی نافع ۱۳ - صحیح الروایه ۱۴ - ویژگیها ۱۵ - تعلیم حدیث ۱۶ - احادیث مشهور ۱۷ - وفات ۱۸ - تردید در شرح حال نافع ۱۸.۱ - رفع تردید ۱۹ - احتمال جعل طریق نافع ۲۰ - شیوه عرض ۲۱ - فهرست منابع ۲۲ - پانویس ۲۳ - منبع ۱ - اسارتاو هنگام فتوحات، به دست مسلمانان اسیر شد [۱]
یوسف بن عبدالرحمن مزی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۲۹، ص۲۹۸، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
و اگر اخبار راجع به اسارت او هنگام فتح کابل در سال ۴۴ صحیح باشد، احتمالاً در هنگام اسارت، نوجوان بوده است. ۲ - زادگاهزادگاه وی را، به اختلاف، مغرب، نیشابور (ابرشهر)، کابل، و کوههای براربنده در منطقۀ طالقان [۳]
ابنسعد، کتاب الطبقات الکبیر، ج۷، ص۴۲۳، چاپ علی محمد عمر، قاهره ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
[۶]
یوسف بن عبدالرحمن مزی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۲۹، ص۲۹۸، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
ذکر کرده و برخی او را دیلمی دانستهاند. ابنحبان هیچ یک از این نظرها را نپذیرفته و از مبهم بودن مکان تولد او سخن گفته است. حاکم نیشابوری نیز در تاریخ نیشابور نوشته است که او از اهالی نیشابور بود و هنگام فتوحات خراسان اسیر شد. در بیشتر منابع و اخبار تاریخی نیز از او جزو اسیران شهر نیشابور یاد شده است. نافع، در خبری، زادگاهش را کوههای براربندۀ منطقۀ طالقان معرفی کرده و احتمالاً دیلمی خوانده شدن او از باب ذکر نام منطقۀ مشهور به جای منطقۀ غیرمشهور بوده است. [۱۶]
محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۳، ص۳۲۸، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۲۰۰۳.
۳ - شهرتدربارۀ چگونگی اسیر شدن وی اختلاف وجود دارد. به نوشتۀ برخی، عبدالله بن عمر در سال ۴۴، هنگام فتح کابل، وی را اسیر کرد. [۱۹]
ابوحاتم رازی، کتاب الجرح و التعدیل، ج۴، قسم ۱، ص۴۵۱، حیدرآباد دکن ۱۳۷۳/۱۹۵۳.
[۲۱]
یوسف بن عبدالرحمن مزی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۲۹، ص۲۹۸، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
ابنعساکر نوشته است که ابن عمر، نافع را خرید. نافع سی سال در خدمت ابن عمر بود [۲۳]
ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۶۱، ص۴۲۹، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵-۱۵۲۱/۱۹۹۵-۲۰۰۰.
و به ولای او شهرت یافت و به همین سبب، در منابع از او به نافع مولی ابن عمر یاد شده است. [۲۵]
یوسف بن عبدالرحمن مزی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۲۹، ص۲۹۸، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
۴ - پدرنام پدرش، کاوس یا هرمز [۲۷]
یوسف بن عبدالرحمن مزی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۲۹، ص۲۹۸، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
ذکر شده و کادش که ابنعساکر آورده، به احتمال بسیار تصحیف کاوس است.۵ - ازدواجنافع در مدینه ازدواج کرد و صاحب سه فرزند به نامهای عمر، عبدالله و ابوبکر شد که هر سه از او روایت کردهاند. [۳۰]
ابنحجر عسقلانی، کتاب تهذیب التهذیب، ج۸، ص۴۷۳، چاپ صدقی جمیل عطار، بی جا، ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
ابوبکر، که نامش معلوم نیست، به کنیهاش شهرت دارد [۳۱]
ابنصلاح، علوم الحدیث، ج۱، ص۳۳۱، چاپ نورالدین عتر، بیروت ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
و احمد بن حنبل [۳۲]
ابنحنبل، کتاب العلل و معرفه الرجال، ج۳، ص۹۹، چاپ وصی الله بن محمد عباس، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۹۸.
و ابوحاتم رازی [۳۳]
ابوحاتم رازی، کتاب الجرح و التعدیل، ج۴، قسم ۲، ص۳۴۳، حیدرآباد دکن ۱۳۷۳/۱۹۵۳.
او را اوثق فرزندان نافع ذکر کردهاند. عمر نیز در نقل حدیث ثقه دانسته شده است. [۳۵]
یوسف بن عبدالرحمن مزی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۲۱، ص۵۱۳، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
۶ - نقل حدیثابوبکر عبدالله از عبدالله بن دینار و محمد بن مُنْکَدِر حدیث نقل کرده است و از او نیز جریر بن عبدالحمید، ابوداود طیالسی و کسانی دیگر حدیث نقل کردهاند. مزی [۳۶]
یوسف بن عبدالرحمن مزی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۱۶، ص۲۱۴-۲۱۵، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
اقول رجالیان را دربارۀ او گردآورده است و ایشان عموماً وی را ضعیف و منکرالحدیث خواندهاند. ۷ - شرح حالنافع گرچه اسیر و مولی بود، از بزرگان تابعین و فقهای مدینه به شمار میرفت. [۳۹]
ابنحجر عسقلانی، کتاب تهذیب التهذیب، ج۸، ص۴۷۳، چاپ صدقی جمیل عطار، بی جا، ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
وی در بیش از سی حج و عمره، ابنعمر را همراهی کرد. عبدالله بن جعفر بن ابی طالب میخواست نافع را از ابنعمر بخرد، اما ابنعمر نپذیرفت و نافع را آزاد کرد. نافع از برخی صحابه ، چون ابوسعید خدری، ابنعمر، ابوهریره، و عایشه، روایت نقل کرده است. [۴۳]
ابوحاتم رازی، کتاب الجرح و التعدیل، ج۴، قسم ۱، ص۴۵۲، حیدرآباد دکن ۱۳۷۳/۱۹۵۳.
[۴۶]
یوسف بن عبدالرحمن مزی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۲۹، ص۲۹۹، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
هر چند روایت از ابنعمر را برای خود کافی میدانسته است. روایات وی را از عایشه و حفصه از جمله مراسیل او دانستهاند. [۴۹]
یعقوب بن سفیان فسوی، کتاب المعرفه والتاریخ، ج۲، ص۱۵۱، چاپ اکرم ضیاء عمری، بغداد ۱۳۹۴-۱۳۹۶/۱۹۷۴-۱۹۷۶.
[۵۰]
ابوحاتم رازی، کتاب المراسیل، ج۱، ص۱۷۶، چاپ احمد عصام کاتب، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۵۱]
خلیل بن عبدالله خلیلی، کتاب الإرشاد فی معرفة علماء الحدیث، ج۱، ص۲۶۵، چاپ محمد سعید عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۵۲]
خلیل بن عبدالله خلیلی، کتاب الإرشاد فی معرفة علماء الحدیث، ج۱، ص۴۴۲، چاپ محمد سعید عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۵۳]
ابنحجر عسقلانی، کتاب تهذیب التهذیب، ج۸، ص۴۷۵، چاپ صدقی جمیل عطار، بی جا، ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
روایت بیواسطه وی از ام سلمه نیز صحیح نیست [۵۴]
علی بن عمر دارقطنی، سنن الدارقطنی، ج۲، ص۳۸، چاپ عبدالله هاشم یمانی مدنی، مدینه ۱۳۸۶/۱۹۶۶.
و روایت او از عثمان نیز به صورت مرسل است. [۵۵]
ابنحجر عسقلانی، کتاب تهذیب التهذیب، ج۸، ص۴۷۵، چاپ صدقی جمیل عطار، بی جا، ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
۸ - کثیرالحدیثنافع در حدیث، ثقه و کثیرالحدیث بوده [۵۶]
ابنسعد، کتاب الطبقات الکبیر، ج۷، ص۴۲۴، چاپ علی محمد عمر، قاهره ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
و روایتهای او از ابنعمر احادیث صحیح شمرده میشده [۵۸]
ابنسعد، کتاب الطبقات الکبیر، ج۷، ص۴۲۳، چاپ علی محمد عمر، قاهره ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
[۵۹]
یوسف بن عبدالرحمن مزی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۲۹، ص۳۰۳-۳۰۴، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
و در صحیفهای مدون در دسترس بوده و نزد نافع خوانده میشده [۶۰]
ابنسعد، کتاب الطبقات الکبیر، ج۷، ص۴۲۳، چاپ علی محمد عمر، قاهره ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
و هنگام بروز اختلاف دربارۀ احادیث و اقوال منقول از ابن عمر، به او مراجعه میشده است. [۶۱]
یعقوب بن سفیان فسوی، کتاب المعرفه والتاریخ، ج۱، ص۶۴۶، چاپ اکرم ضیاء عمری، بغداد ۱۳۹۴-۱۳۹۶/۱۹۷۴-۱۹۷۶.
۹ - صحیفۀاحتمالاً صحیفۀ مذکور، روایتهایی بوده که مالک از نافع و او از ابنعمر نقل کرده که به سلسلةالذهب مشهور است، مشتمل بر چهل و هفت روایت، که نسخهای از آن به روایت محمد بن ادریس شافعی بوده است. نسخهای کهن از این مجموعه وجود دارد که احتمالاً شافعی تدوینگر اصلی آن بوده است. این روایات، به عنوان احادیثی با اسناد صحیح، مشهور بودهاند و به نوشتۀ خلیلی، [۶۴]
خلیل بن عبدالله خلیلی، کتاب الإرشاد فی معرفة علماء الحدیث، ج۱، ص۱۵۷، چاپ محمد سعید عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
دربارۀ صحیح بودن این احادیث، اتفاق نظر وجود دارد. [۶۵]
خلیل بن عبدالله خلیلی، کتاب الإرشاد فی معرفة علماء الحدیث، ج۱، ص۲۰۵، چاپ محمد سعید عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
ابنصلاح [۶۷]
ابنصلاح، علوم الحدیث، ج۱، ص۱۶، چاپ نورالدین عتر، بیروت ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
نیز برخی ستایشهای افراد مختلف را از سلسله سند مذکور نقل کرده است. ۱۰ - عشاریاتمتن مذکور را عبدالمعطی امین قلعهجی، با عنوان سلسلةالذهب فیما رواه الامام الشافعی عن مالک عن نافع عن ابن عمر، منتشر کرده است. نسخهای از این مجموعه در اختیار ابنحجر عسقلانی بوده است، که به عشاریات وی نیز شهرت دارد. ۱۱ - روایت از نافعاز جمله کسانی که از نافع روایت نقل کردهاند، مالک بن انس، عبیدالله بن عمر و زهری بودهاند. [۶۹]
ابوحاتم رازی، کتاب الجرح و التعدیل، ج۴، قسم ۱، ص۴۵۲، حیدرآباد دکن ۱۳۷۳/۱۹۵۳.
[۷۱]
یوسف بن عبدالرحمن مزی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۲۹، ص۲۹۹-۳۰۳، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
۱۲ - آرای فقهی نافعنافع از فقیهان و عالمان مدینه بوده [۷۲]
خلیل بن عبدالله خلیلی، کتاب الإرشاد فی معرفة علماء الحدیث، ج۱، ص۲۰۵، چاپ محمد سعید عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۷۳]
ابنحجر عسقلانی، کتاب تهذیب التهذیب، ج۸، ص۴۷۳، چاپ صدقی جمیل عطار، بی جا، ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
و آرای فقهی او در متون کهن نقل شده است، از جمله در الام شافعی، [۷۴]
محمد بن ادریس شافعی، الام، ج۱، ص۲۷۰، بیروت ۱۹۸۳/۱۴۰۳.
[۷۵]
محمد بن ادریس شافعی، الام، ج۳، ص۴، بیروت ۱۹۸۳/۱۴۰۳.
[۷۶]
محمد بن ادریس شافعی، الام، ج۴، ص۹۴، بیروت ۱۹۸۳/۱۴۰۳.
[۷۷]
محمد بن ادریس شافعی، الام، ج۴، ص۱۰۸، بیروت ۱۹۸۳/۱۴۰۳.
المصنف عبدالرزاق صنعانی (متوفی ۲۱۱) [۷۸]
عبدالرزاق صنعانی، المُصَنَّف، ج۱، ص۶۵، چاپ حبیب الرحمن الاعظمی، بیروت۱۹۸۳.
[۷۹]
عبدالرزاق صنعانی، المُصَنَّف، ج۲، ص۱۰، چاپ حبیب الرحمن الاعظمی، بیروت۱۹۸۳.
[۸۰]
عبدالرزاق صنعانی، المُصَنَّف، ج۲، ص۴۷، چاپ حبیب الرحمن الاعظمی، بیروت۱۹۸۳.
[۸۱]
عبدالرزاق صنعانی، المُصَنَّف، ج۲، ص۴۰۶، چاپ حبیب الرحمن الاعظمی، بیروت۱۹۸۳.
[۸۲]
عبدالرزاق صنعانی، المُصَنَّف، ج۳، ص۱۵۱، چاپ حبیب الرحمن الاعظمی، بیروت۱۹۸۳.
و متون دیگر. [۸۳]
یعقوب بن سفیان فسوی، کتاب المعرفه والتاریخ، ج۱، ص۶۹۲-۶۹۳، چاپ اکرم ضیاء عمری، بغداد ۱۳۹۴-۱۳۹۶/۱۹۷۴-۱۹۷۶.
[۸۴]
یعقوب بن سفیان فسوی، کتاب المعرفه والتاریخ، ج۲، ص۱۱۸، چاپ اکرم ضیاء عمری، بغداد ۱۳۹۴-۱۳۹۶/۱۹۷۴-۱۹۷۶.
[۸۵]
یعقوب بن سفیان فسوی، کتاب المعرفه والتاریخ، ج۲، ص۷۰۴-۷۰۵، چاپ اکرم ضیاء عمری، بغداد ۱۳۹۴-۱۳۹۶/۱۹۷۴-۱۹۷۶.
[۸۶]
یعقوب بن سفیان فسوی، کتاب المعرفه والتاریخ، ج۳، ص۷، چاپ اکرم ضیاء عمری، بغداد ۱۳۹۴-۱۳۹۶/۱۹۷۴-۱۹۷۶.
[۸۷]
یعقوب بن سفیان فسوی، کتاب المعرفه والتاریخ، ج۳، ص۲۶، چاپ اکرم ضیاء عمری، بغداد ۱۳۹۴-۱۳۹۶/۱۹۷۴-۱۹۷۶.
از آرای فقهی وی این بوده که نماز خواندن بر سر قبرها را جایز [۸۸]
یعقوب بن سفیان فسوی، کتاب المعرفه والتاریخ، ج۱، ص۲۱۵، چاپ اکرم ضیاء عمری، بغداد ۱۳۹۴-۱۳۹۶/۱۹۷۴-۱۹۷۶.
[۸۹]
یعقوب بن سفیان فسوی، کتاب المعرفه والتاریخ، ج۱، ص۲۲۱، چاپ اکرم ضیاء عمری، بغداد ۱۳۹۴-۱۳۹۶/۱۹۷۴-۱۹۷۶.
و نماز را بدون خواندن سلامهای آن، باطل میدانسته است. [۹۰]
یوسف بن عبدالله بن عبدالبر، الاستذکار، ج۱، ص۴۸۷، چاپ سالم محمد عطا و محمد علی معوض، بیروت ۲۰۰۰.
۱۳ - صحیح الروایهبیشتر روایات ابنعمر از طریق نافع نقل شده است. رجال شناسان اهل سنّت متفقاً وی را توثیق کرده و صحیح الروایه دانستهاند. [۹۳]
ابنحبان، کتاب الثقات، ج۵، ص۴۶۷، حیدرآباد دکن ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
[۹۴]
خلیل بن عبدالله خلیلی، کتاب الإرشاد فی معرفة علماء الحدیث، ج۱، ص۱۵۷، چاپ محمد سعید عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۹۵]
ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۶۱، ص۴۳۲-۴۳۳، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵-۱۵۲۱/۱۹۹۵-۲۰۰۰.
[۹۶]
ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۶۱، ص۴۳۴، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵-۱۵۲۱/۱۹۹۵-۲۰۰۰.
[۹۷]
خلیلی خلیل بن عبدالله خلیلی، کتاب الإرشاد فی معرفة علماء الحدیث، ج۱، ص۲۰۵، چاپ محمد سعید عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
روایتی را از او نقل کرده و آن را نادرست دانسته است، اما این روایت، مبنای حکم فقهی برخی فقیهان مدینه نیز قرار گرفته است. ۱۴ - ویژگیهادرباره حوادث زندگی نافع اطلاع چندانی وجود ندارد. فسوی [۹۹]
یعقوب بن سفیان فسوی، کتاب المعرفه والتاریخ، ج۱، ص۲۱۴-۲۱۵، چاپ اکرم ضیاء عمری، بغداد ۱۳۹۴-۱۳۹۶/۱۹۷۴-۱۹۷۶.
از حضور او در نماز میت برخی از شخصیتهای برجستۀ مدینه یاد کرده است. نافع تندخو و دارای لکنت زبان بود و مالک بن انس، که از کودکی نزد او حدیث میشنید، با تندخویی او مدارا میکرد. [۱۰۰]
یعقوب بن سفیان فسوی، کتاب المعرفه والتاریخ، ج۱، ص۶۴۶-۶۴۷، چاپ اکرم ضیاء عمری، بغداد ۱۳۹۴-۱۳۹۶/۱۹۷۴-۱۹۷۶.
[۱۰۱]
ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۶۱، ص۴۲۷، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵-۱۵۲۱/۱۹۹۵-۲۰۰۰.
۱۵ - تعلیم حدیثنافع به فرمان عمربن عبدالعزیز، ظاهراً پس از سفری به دمشق، [۱۰۳]
ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۶۱، ص۴۲۲- ۴۲۳، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵-۱۵۲۱/۱۹۹۵-۲۰۰۰.
برای تعلیم حدیث به مصر [۱۰۴]
ابنسعد، کتاب الطبقات الکبیر، ج۷، ص۴۲۳، چاپ علی محمد عمر، قاهره ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
[۱۰۵]
ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۶۱، ص۴۳۴، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵-۱۵۲۱/۱۹۹۵-۲۰۰۰.
و برای گردآوری صدقه به یمن رفت. [۱۰۶]
ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۶۱، ص۴۳۴، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵-۱۵۲۱/۱۹۹۵-۲۰۰۰.
او مورد احترام و تکریم معاصران خود بود. [۱۰۷]
یوسف بن عبدالرحمن مزی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۲۹، ص۳۰۳-۳۰۴، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
جلالت و بزرگی وی مورد اتفاق است. [۱۰۸]
ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۶۱، ص۴۳۳-۴۳۴، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵-۱۵۲۱/۱۹۹۵-۲۰۰۰.
[۱۰۹]
ابنحجر عسقلانی، کتاب تهذیب التهذیب، ج۸، ص۴۷۴، چاپ صدقی جمیل عطار، بی جا، ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
[۱۱۰]
ابنعساکر ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۶۱، ص۴۲۲-۴۲۳، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵-۱۵۲۱/۱۹۹۵-۲۰۰۰.
۱۶ - احادیث مشهوراز احادیث مشهور نقل شده از نافع، چند حدیث را نقل کرده که از جملۀ آنهاست حدیث نهی از کشیدن تصویر انسانها و نهی پیامبر از به همراه داشتن قرآن در سرزمینهای غیراسلامی. در روایتی نقل شده که در آن امام باقر علیهالسلام از نافع، به دلیل نقلی از ابنعمر دربارۀ حکم فقهی طلاق ، خرده گرفته و او را به سبب نقل مطلبی خلاف گفتۀ ابنعمر سرزنش کرده است. با این حال، ابن شهر آشوب [۱۱۲]
ابنشهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۳۰۰، چاپ یوسف بقاعی، قم ۱۴۲۷/۱۳۸۵ش.
خبری آورده که بنا بر آن، هنگامی که امام باقرعلیهالسلام میخواست وصیت امامت را به امام صادق علیهالسلام بدهد، یکی از شاهدانی را که حاضر نمودند، نافع بود. قاضی نعمان مغربی [۱۱۳]
قاضی نعمان بن محمد مغربی، شرح الاخبار فی فضائل الأئمة الأطهار، ج ۱، ص ۴۰۲-۴۰۳، چاپ محمد حسینی جلالی، قم (۱۴۰۷).
نیز نقلی آورده که درسلسله سند آن نام نافع آمده و خبری است دالّ بر اینکه طلحه، پس از گفتگویی با امام علی علیهالسلام، میدان نبرد را ترک کرد.۱۷ - وفاتنافع، بنا بر قول مشهور، در سال ۱۱۷درحالی که به یاد فشار قبر میگریست، [۱۱۴]
ابنسعد، کتاب الطبقات الکبیر، ج۷، ص۴۲۴، چاپ علی محمد عمر، قاهره ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
[۱۱۵]
ابنقتیبه، المعارف، ج۱، ص۴۶۰، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۸۱.
[۱۱۶]
ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۶۱، ص۴۴۰- ۴۴۲، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵-۱۵۲۱/۱۹۹۵-۲۰۰۰.
در مدینه درگذشت. [۱۱۷]
خلیل بن عبدالله خلیلی، کتاب الإرشاد فی معرفة علماء الحدیث، ج۱، ص۱۹۷، چاپ محمد سعید عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۱۱۸]
ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۶۱، ص۴۲۳، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵-۱۵۲۱/۱۹۹۵-۲۰۰۰.
[۱۱۹]
ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۶۱، ص۴۲۴، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵-۱۵۲۱/۱۹۹۵-۲۰۰۰.
[۱۲۰]
ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۶۱، ص۴۲۶، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵-۱۵۲۱/۱۹۹۵-۲۰۰۰.
[۱۲۱]
ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۶۱، ص۴۴۳، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵-۱۵۲۱/۱۹۹۵-۲۰۰۰.
[۱۲۲]
یوسف بن عبدالرحمن مزی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۲۹، ص۳۰۵-۳۰۶، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
۱۸ - تردید در شرح حال نافعدر میان اسلام شناسان معاصر، یونبل مدخلی در دائرةالمعارف اسلام و سپس مقالهای مفصّل دربارۀ نافع نگاشته است و در شخصیت تاریخی او تردید کرده است. از دلایل تردید یونبل، نیامدن شرح حال نافع در طبقات الکبری ابنسعد در چاپ لایدن و اشارۀ جدّی نشدن به نافع در شرح حال ابنعمر در طبقات الکبری است. یونبل گفته که ابنحجر عسقلانی دربارۀ نافع از ابنسعد مطلبی نقل کرده، اما اینکه این منقولات از طبقات الکبری بوده یا خیر، نیازمند تحقیق است. ۱۸.۱ - رفع تردیدایراد یونبل به ذکر نشدن نام نافع در طبقات الکبری صحیح نیست، چرا که نسخه اساس چاپ لایدن، ناقص بوده و همان چاپ برای تصحیح مجدد مبنا قرار گرفته، اما نسخهای کامل در کتابخانه احمد ثالث یافته و منتشر شده که شرح حال نافع در آن، به همراه شرح حال بسیاری از محدّثان مدینه، آمده است. ۱۹ - احتمال جعل طریق نافعهمچنین یونبل، به شیوه خاص خود به بررسی احادیث، یعنی حلقه مشترک، معتقد است که مدار احادیث منقول از نافع چهار تن بودهاند، به نامهای موسی بن عقبه، عمر بن نافع، عبیدالله بن عمر بن حفص عمری (متوفی ۱۴۷) و ایوب سختیانی، و این افراد احادیث منسوب به نافع را به او نسبت داده و از وی روایت کردهاند. نکتهای که در آن امکان همرأیی با یونبل وجود دارد، احتمال جعل طریق نافع، از ابن عمر از پیامبراکرم، به عنوان طریقی مشهور در برخی روایات نبوی است. به عقیده یونبل، از نظر سنی امکان سماع مستقیم مالک از نافع محل تأمل جدّی است، چرا که بنا بر گزارشی، مالک در هنگام فتوا دادن در سال ۱۳۴، «شاب» (جوان) بوده است. بر همین اساس، یونبل بر آن است که مالک روایات خود را از نافع به نحو وجاده نقل کرده و آنها را از نسخهای گرفته که مشتمل بر احادیث منقول از نافع بوده است. [۱۲۳]
یعقوب بن سفیان فسوی، کتاب المعرفه والتاریخ، ج۱، ص۶۸۲، چاپ اکرم ضیاء عمری، بغداد ۱۳۹۴-۱۳۹۶/۱۹۷۴-۱۹۷۶.
۲۰ - شیوه عرضیونبل در تأیید نقل روایت مالک از نافع به صورت وجاده، به شیوه عرض و معارضه در روایت احادیث اشاره کرده که از قضا در روزگار نافع تداول یافته و فسوی [۱۲۴]
یعقوب بن سفیان فسوی، کتاب المعرفه والتاریخ، ج۲، ص۱۵۷، چاپ اکرم ضیاء عمری، بغداد ۱۳۹۴-۱۳۹۶/۱۹۷۴-۱۹۷۶.
نیز گفته است که از نخستین کسانی که بر آنها احادیث به شیوه عرض ارائه شده، نافع و زهری بودهاند. شاگردانی که احادیث را بر استادان خود عرضه میکردند، به روایت احادیث میپرداختند و گاه افرادی که از آنها سماع حدیث میکردند، نام فرد واسطه را حذف میکردند و روایت را به استادی نسبت میدادند که احادیث بر او عرضه شده بود. [۱۲۵]
احمد بن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة، ج۱، ص۲۶۴-۲۶۸، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
به گمان یونبل روایات مالک از نافع نیز به همین ترتیب بوده و مالک خود از نافع سماع حدیث نکرده است.۲۱ - فهرست منابع(۱) ابنحبان، کتاب الثقات، حیدرآباد دکن ۱۳۹۹/۱۹۷۹. (۲) ابنحجر عسقلانی، کتاب تهذیب التهذیب، چاپ صدقی جمیل عطار، بی جا، ۱۴۱۵/۱۹۹۵. (۳) ابنحنبل، کتاب العلل و معرفه الرجال، چاپ وصی الله بن محمد عباس، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۹۸. (۴) ابنخلکان، وفیات الاعیان و انباء ابناءالزمان، چاپ احسان عباس، (چاپ اختصارات). (۵) ابنسعد، کتاب الطبقات الکبیر، چاپ علی محمد عمر، قاهره ۱۴۲۱/۲۰۰۱. (۶) ابنشهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، چاپ یوسف بقاعی، قم ۱۴۲۷/۱۳۸۵ش. (۷) ابنصلاح، علوم الحدیث، چاپ نورالدین عتر، بیروت ۱۴۲۳/۲۰۰۲. (۸) یوسف بن عبدالله بن عبدالبر، الاستذکار، چاپ سالم محمد عطا و محمد علی معوض، بیروت ۲۰۰۰. (۹) ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵-۱۵۲۱/۱۹۹۵-۲۰۰۰. (۱۰) ابنقتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۸۱. (۱۱) احمد بن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶. (۱۲) خلیفه بن خیاط عصفری، تاریخ خلیفه بن خیاط، چاپ سهیل زکار، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳. (۱۳) خلیل بن عبدالله خلیلی، کتاب الإرشاد فی معرفة علماء الحدیث، چاپ محمد سعید عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹. (۱۴) علی بن عمر دارقطنی، سنن الدارقطنی، چاپ عبدالله هاشم یمانی مدنی، مدینه ۱۳۸۶/۱۹۶۶. (۱۵) محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۲۰۰۳. (۱۶) ابوحاتم رازی، کتاب الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن ۱۳۷۳/۱۹۵۳. (۱۷) ابوحاتم رازی، کتاب المراسیل، چاپ احمد عصام کاتب، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۱۸) محمد بن ادریس شافعی، الام، بیروت ۱۹۸۳/۱۴۰۳. (۱۹) عبدالرزاق صنعانی، المُصَنَّف، چاپ حبیب الرحمن الاعظمی، بیروت۱۹۸۳. (۲۰) یعقوب بن سفیان فسوی، کتاب المعرفه والتاریخ، چاپ اکرم ضیاء عمری، بغداد ۱۳۹۴-۱۳۹۶/۱۹۷۴-۱۹۷۶. (۲۱) محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، چاپ علی اکبر غفاری، (اختصارات). (۲۲) یوسف بن عبدالرحمن مزی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲. (۲۳) قاضی نعمان بن محمد مغربی، شرح الاخبار فی فضائل الأئمة الأطهار، چاپ محمد حسینی جلالی، قم (۱۴۰۷). ۲۲ - پانویس۲۳ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «مولی بن عمر نافع»، ج۱، ص۷۳۱۱. |